امیر عباسامیر عباس، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

ناردونه ی خونمون

ارایشگاه و کرب و بلا

1390/2/18 2:53
نویسنده : مامان نعیمه
1,026 بازدید
اشتراک گذاری

پنج شنبه ظهر با بابا جون رفتیم برا کوتاه کردن موهات.اخه قبل از عید کوتاه شده بود و حالا که حدود سه ماه میگذشت اذیتت میکنه موهای بلند. ولی چه قدر گریه و بیتابی کردی منم از ناراحتیت بغضم گرفت. هیچ جوره نمی خواستی ساکت بشی.ولی عیب نداره عوضش دوشنبه 19 ام ایشالا کربلا که بریم میبینی که چه خوبه و یادت میره همه چی رو به قول بابایی بزرگ میشی یادت میره.

امیرعباسم داریم میریم کربلا و من که میگم شاید منم به خاطر تو داره این سفر قسمتم میشه.

از امام حسین و حضرت ابوالفضل ممنونم که منم طلبیدن  اونم با تو گلم(و البته با بابایی و مامانی و بابا جون)

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (6)

مامان ثمين
18 اردیبهشت 90 7:39
تو رو خدا براي ما هم دعا كنيد ما رو هم بطلبيد.التماس دعا
مامان ماني
18 اردیبهشت 90 12:19
سلام مرسي از نظرتون ..... الهي شاد و سلامت باشيد .....
مامان ماهان
22 اردیبهشت 90 16:26
خوش به حالتون برای ما هم دعا کنین
مامان سید ابوالفضل
29 اردیبهشت 90 13:30
مامان سید ابوالفضل
2 خرداد 90 17:44
چون خدا اراده کرد، نماد عشق را در زمین قرار دهد، زن را آفرید و چون خواست هستی، عشق را باور کند، او را مادر قرار داد .روزت مبارک
مامان هوراد
3 خرداد 90 12:33
مادران آبی‌ترین، دریایی‌ترین و آسمانی‌ترین فرشته زندگی هستند روزت مبارک فرشته خلقت . . .